مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
پيوندهای روزانه
لینک های مفید |
عباس به خانه آمده بود. بعد از هشت ماه، گرمای آرامبخش دست پدر و مادر را دوباره در دستهای خود حس میکرد. نمازش را خواند، بر سر سفره نشست و غذا خورد. مادر سفره را که جمع کرد رو به پسر 20 سالهاش کرد و گفت که به خانهی همسایه میرود. نظرات شما عزیزان: |
موضوعات وب
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب |
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |